کوچ

کوچ

شعر امروز ایران
کوچ

کوچ

شعر امروز ایران

اینجا دشت ها

عمودی اند

نمی شود افق را دید

خورشید هر صبح

هبوط می کند

و هر شب طلوع

مردمان اینجا ایستاده می خوابند

برایم از آنجا بگوید

می ترسم بوی سیب را

فراموش کنم

راستی سار ها هنوز می خوانند؟

برایم کمی بوی نارنج پست کنید

راستی دلم گرفته است

 

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم 1386/05/28 ساعت 22:49 http://mariamaria.blogsky.com

اینجا بدک نیست. دشتها سر جنگ دارند . خورشید گاهی یادش می رود باید بیاید. مردمان اینجا هرگز نمی خوابند. سیب اینجا بویی ندارد. نمی خواهیم بویی داشته باشد. راستی دسته ای پرنده شاید سار باشند دیشب لب ایوان ما بودند ولی نمی دانم چرا بع بع می کردند. یعنی یادشان رفته. راستی دلم گرفته یعنی چه؟ یعنی همان که بعدش اشک است و غصه ؟ یعنی همان که بعدش سکوت است و سکوت. یعنی همان می سوزاند. اگر همان است اینجا دلم ما هم می گیرد. از اینهمه بی تفاوتی و فراموش کاری. راستی می خواهم فردا به آفتاب سلامی دوباره کنم.

بهترین شروع یک شعر
اینجا دشت ها عمودی اند
نمی شود افق را دید

عجب حالی دادی به من بی حوصله .
کوجای یی رررفیق؟

. 1386/06/01 ساعت 01:57 http://dimout.blogfa.com

انگار که چیزی در میان غبار صبحگاهی و صدای زنی وضعیت هوا را اعلام می کند ، غرق شده باشد ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد